رقص خاک 1370

ساخت وبلاگ

ابوالفضل جلیلی فیلم های بسیاری ساخته که در ایران اکران نشده اند ، رقص خاک تولید ۱۳۷۰ است و بعد از بیست و چهار سال در گروه هنر و تجربه اکران شد. تعدادی از فیلم های او در صدا و سیما نمایش داده شده اند، آن هم در سالی که محرم با نوروز همزمان بود و به گفته خود جلیلی صدا و سیما نمی دانست چه فیلم هایی پخش کند که صدای کسی در نیاید!

ابوالفضل جلیلی : 

"یک سال در تلویزیون،  ماه محرم با عید سال نو همزمان شده بود. مدیران صدا و سیما نمی‌دانستند چه برنامه‌ای پخش کنند که صدای کسی را درنیاورد و مشکل‌ساز نشود. من در دفتر یکی از مدیران تلویزیون به شوخی پیشنهاد دادم و گفتم فیلم‌های من را پخش کنید. بعد از آن‌که بیرون آمدم هم به چند خبرنگار زنگ زدم و از آن‌ها خواستم این خبر را پیگیری کنند. پیشنهاد شوخی من به گوش آقای لاریجانی هم رسید و گفته شد که به شرطی فیلم‌هایت را نمایش می‌دهیم که زمان پخش، ۱۲ شب به بعد باشد و قبل و پس از آن، روبروی دوربین تلویزیون با نادر طالب‌زاده به گفت‌و‌گو بنشینی. حتی به من گفتند که باید دم در سازمان صدا و سیما بایستی تا اگر سر فیلم‌هایت به اعتراض ریختند اینجا، تو را تحویل آن‌ها بدهیم".1

جلیلی همواره متهم به ساختن فیلم های جشنواره پسند بوده و در ایران فیلم هایش کوبیده شده اند و یا اینکه اصلاً مورد توجه قرار نگرفته اند. 

رقص خاک داستان گروهی از مردمان این سرزمین است که در یک کوره پزخانه روزگار می گذرانند. مردمانی فراموش شده در یک ناکجا آباد ، تاکنون دو فیلم ( رقص خاک و گل یا پوچ )  از جلیلی را دیده ام اما مشخص است که سراغ گروههای اجتماعی پایین و در حاشیه می رود در فیلم هایش ، با دیدن سایر کارهایش مطمئن تر خواهم شد در این مورد ، اما نکته عجیب اینکه من تا همین چند ماه پیش حتی اسم ابوالفضل جلیلی را که ۱۵ فیلم بلند ساخته نشنیده بودم ، او در خارج از ایران بیشتر شناخته شده تا در داخل و مخاطب عام سینمای ایران شناختی از او ندارد . عدم توجه به کارهای او در سال های آتی خواهد شکست ، همانطور که طبیعت بی جان و یک اتفاق ساده ی سهراب شهید ثالث سال ها بعد ار ساخت،  دیده شدن و مورد توجه خواص و عوام سینما قرار گرفتن .

جلیلی می گوید رقص خاک دیالوگ ندارد و او میخواسته با تصویر حرفش را بزند ، اما خوب صحبت هایی از نابازیگران در طول فیلم شنیده می شود که عمدتاً به زبان کردی ، بخشی عربی و بخشی از زبان "جمیل" انگلیسی است، اهمیتی هم ندارد که چه می گویند ( چون زیر نویسی وجود ندارد و بیننده حتی اگر نفهمد چه می گوییند خدشه ای در فهم روند فیلم ایجاد نمی شود ) ، اما همین صحبت های کم از زبان اهالی روستا نشان می دهد که اهالی این ناکجا آباد بیشترشان کرد هستند . کارگران مهاجر کرد باید به قم و تاکستان و قزوین بیاییند و در کوره پز خانه ها کار کنند اما آقایان و آقا زاده ها هر روز فربه تر از دیروز باشند و از اقتصاد نفتی دولتی ارتزاق کنند و این چرخه تبعیض و فساد را ادامه دهند. قطعاً این روستا تصادفی انتخاب شده و جلیلی نقشی در چینش نابازیگران نداشته و  هر چه آنجا بوده استفاده کرده. این اهالی در همانجا زندگی می کرده اند و کارگردان واقعیت زندگی آن ها را به شیوه خودش به تصویر کشیده. فیلم در منطقه ی شال تاکستان ساخته شده و آنگونه که جلیلی بازگو کرده با دیدن لیموا در تپه ای از خاک تصمیم گرفته فیلم را همان جا بسازد ؛

ابوالفضل جلیلی : 

"موقعی که می‌خواستم فیلم را بسازم به تهیه‌کننده‌ام گفتم دنبال کوره‌پزخانه‌ای می‌گردم که خاکش حس غربت به آدم بدهد. از قم شروع کردم به گشتن  برای لوکیشن و تا بوشهر رفتم. دادگو تهیه‌کننده فیلم گفت برو سمت تاکستان قزوین منطقه‌ای هست به نام شال. وقتی با دستیارم سعید مترصد که خدا رحمتش کند، رفتیم آنجا یک خاکریز دیدیم و یک دختر کوچک به نام لیموآ که در فیلم بازی کرد. وقتی آن تصویر و آن دختر را بالای تپه دیدم گفتم همان‌جا کار می‌کنیم. گفتم این بار خاک مهم نیست، بلکه انسان است که بر خاک تأثیر گذاشته است " 2

ایلیاد با چهره ی که تیره است و پر حرارت عاشق لیموا دختری با صورتی گندم گون و معصومانه است. راوی داستان ایلیاد است ، ایلیاد کودکی است بزرگسال ، مانند بزرگسالان کار می کند و رفتار و منشش کودکانه نیست، اما در پرتو این رفتار قطعاً روحی کودکانه جا دارد. او ناخواسته مجبور بوده زودتر بزرگ شود و کودکی نکند.

به نظرم از چند منظر می توان نکاتی از لایه های مختلف فیلم برداشت کرد  ؛

یک ) فقر و رنج

آنچه در این کوره پز خانه دور افتاده و اطراف آن  موج می زند فقر است. از سر و روی مردمان گرفته تا خانه ها و خوراک و پوشاک فقر را فریاد می زنند. همه ی اهالی ،  کوچک و بزرگ کار می کنند و همه در این فقر و رنج شریک هستند. مردمان اینجا سهمی از تکنولوژی و مدرنیزاسیون نبرده اند ، در هیچ خانه ای رادیویی یا تلویزیونی دیده نمی شود ، ابزار کاری جز دست کارگران وجود ندارد ، هیچ اسباب بازی برای کودکان وجود ندارد جز خاک و غلط خوردن در آن . به راستی انگار با جهانی دورافتاده و منزوی طرف هستیم.

دو ) عشق و زندگی 
با وجود سختی کار در این مکان لاجرم زندگی نیز جریان دارد ، کودکان با نشاط در آنجا بازی می کنند و کودکی کردنشان طراوت و شادابی را گوشزد می کند . خوراک بعد از کار نان و هندوانه است اما نا امیدی مستولی نیست و همه دست به دعا هستند که باران نیاید تا حاصل کار خراب نشود. مردان بعد از فصل کار و فروش آجرها برای زنان طلا میخرند. مهمتر اینکه، سوژه ی اصلی فیلم عشق است ، عشق مابین ایلیاد و لیموا دو تن از کودکانی که در آنجا کار می کنند، ایلیاد تنها است و پدر ومادرش را از دست داده و لیموا با مادرش زندگی می کند . با نگاه در چشمانشان عشق آنها را میخوانیم حتی اگر فریادش نزنند.

سه ) مذهب 
مش سبحان پیرمردی است که سواد ندارد اما می تواند قرآن بخواند، ایلیاد دوست دارد مانند او قرآن بخواند لذا ودیعه پیرمرد به او در پایان فیلم قرآن است. نگاه مذهبی در بخش های دیگری نیز وجود دارد ، دعا کردن مردم ، دخیل بستن برای نباریدن بارن ، قربانی کردن آجرها در زیر باران توسط ایلیاد برای بهبودی لیموا از آن مورادی هستند که در فیلم می بینم. سکانس رقص ایلیاد روی آجرها زیر باران برای لیموا ار قسمت های زیبای فیلم است .

چهار) بی سوادی
بی سوادی در این روستا عادی است ، اشاره کوتاهی به مدرسه در قسمت های پایانی می شود ، اما در طول فیلم هیچ کودکی را مشغول درس و کتاب نمی بینم. نبود آموزش و بی سواد ماندن نشان از آینده تاریک نسل های بعدی این کارگران دارد. تنها کتابی که در فیلم هست قرآنی است که مش سبحان بیسواد می خواند.

فضای حسی فیلم غمگین اما آرام و دلنشین هست و آزار دهنده نیست ، خیلی سخت است در یک روستایی که تمامی اهالی آن با آجر پزی زندگی می کنند عشق ،زندگی ، امید را واقعی و بدور از شعار نشان داد ، در بطن فقر و رنج آسان نیست زیبایی نشان دادن ، اما جلیلی تصاویر فیلمش زیباست از همان اول فیلم و تصویر ماه در آسمان تا پایان تصاویر به خوبی با ما حرف می زنند.

امتیاز من به فیلم : ۷ از ۱۰

________________________

1- https://goo.gl/gnVzhe

2- https://goo.gl/AgPaOB

یادداشت هایی آماتور از فیلم و سینما ...
ما را در سایت یادداشت هایی آماتور از فیلم و سینما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aamateurfilmreviewsa بازدید : 254 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 11:13