اسرافیل جشنواره فجر ۱۳۹۵

ساخت وبلاگ

عشق مرده زنده نمی شود

اولین فیلم جشنواره امسال رو امروز دیدم ،اسرافیل ساخته آیدا پناهده فیلمساز جوان که به نظرم رضایت بخش بود . آنقدر فیلم بد وطنی دیده ایم که فیلمی با داشتن حداقل داستانی و حداقل جذابیتی رضایتمان را جلب میکند.
پناهنده دو سال پیش فیلم ناهید را داشت با لوکشین های خوب شمال که این ویژگی در بیشتر بخش های اسرافیل تکرار شده ، فضای شمال ، صدای باران به خصوص نمای شهر از قبرستان طراوت خوبی به فیلم داده بود . هر چقدر لوکشین های شهرهای بزرگ زشت و بی ریخت و یأس آور هستند لوکیش های جایی مثل شمال به یاد بیینده می آورد که می شود در این مملکت هم زیبایی دید اما اگر آن هم خراب نشود ، بگذریم از این بروم سراغ فیلم .
پناهنده در ناهید با محور قراردادن یک زن مطلقه که با مشکلات سنتی و اجتماعی دسته و پنجه نرم می کند ، سینمای شبه فمیتستیش را آغاز میکند و در اسرافیل با پرداختن به زندگی دو زن آن را ادامه می دهد . اسرافیل داستان زندگی ماهی (هدیه تهرانی) و ستاره ( هدی زین العابدین ) است و به نظر می رسد بودن بهروز ( پژمان بازغی ) این وسط برای طرح زندگی این دو زن و پیوند آنها به هم است . اصلا پرداختن به خود بهروز موضوعیتی ندارد . ناهید بسیار جلوتر از اسرافیل است و قشنگ تر و واقعی تر .

ماهی و بهروز در نوجوانی عاشق هم می شوند اما به هم نمی رسند ، بهروز راهی غربت می شود و ماهی ازدواج میکند علی رغم رضایت شخصیش ، این ها را بیننده در طول فیلم می فهمد . فیلم در مراسم عزای فرزند جوان ماهی آغاز می شود ، بهروز نیز از فرنگ بازگشته . ماهی به نظر منفعل است در برابر جامعه و شرایط و انقدر مستاصل بوده که در نوجوانی دست به خودکشی زده و الان نیز در برابر فشار مدرسه و همچنین دایی منفغل است . بهروز هم که اصلا مهم نیست ، به ناگاه پرت میشویم درون قصه دختر جوان تهرانی به نام ستاره که با برادر و مادر روانیش زندگی می کند . ستاره تنها راه رهاییش از زندگی سخت و بی آینده اش ازدواج با یک کارگر مهاجر ایرانی ساکن کانادا است ، کشور و جامعه خودی هیچ راه حلی پیش پای این دختر جوان نمی گذارد ، نه تنها او آینده ای ندارد بلکه برادرش نیز با معدل ۱۹.۵ عمران به فکر رفتن است و جایی برای خودش در کشورش نمی بیند اما این وسط مادر بیمار ممکن است تنها بماند . در نهایت عشق قدیمی زنده نمی شود و بهروز و ستاره هستند که با هم سوار قطار می شوند و می روند.
اشاره کردم که نگاه کارگردان شبه فمنیستی است اما میخواهم کمی بی رحم تر بنویسم . پناهنده در هر دو کار در نوشتن فیلمنامه همکاری داشته و اساسا انتخاب قصه هایی با مضامین مشکلات زنان و جسارت در بیان و پرداخت به آنها خوب است و سمت و سوی فکری فیلم ساز را نشان میدهد اما کافی نیست ، سراغ زن رفتن کافی نیست ، سراغ معضلات زن هم رفتن کافی نیست ، پرداختن به سنت و نشان دادن بی عدالتی و خشمش نیز کافی نیست ، باید هم درک درست از زن و جامعه داشت و هم راه حل و جهان بینی آلترنایو ، صرف معترض بودن و شاکی بودن و ناله کردن هیچ گاه کفایت نمی کند . فیلم چه راه حلی برای ستاره ها و ماهی ها دارد ؟ هیچ ، سوال اساسی تر اینکه مشکل زنان از جنس ناهید و ماهی و ستاره است ؟ نمی دانیم . ستاره رفت کانادا اما هزارن و میلیون ها زن دیگر چه کنند ؟ ارتباط مشکلات این سوژه ها با بستر اجتماعی و جنسیتشان چیست ؟ شاید خواننده بگوید این انتظار بیش از حدی از یک فیلم است اما این همه فیلم اجتماعی با محور زنان با کارگردان های زن و مرد برایند کاریشان چه بوده ؟ چه تاثیری داشته اند ؟ خیلی وقت ها یک فیلم خوب هم می تواند عمیق باشد و مساله بیافریند و فکرها را درگیر کند اما فیلم هایی چون ناهید و اسرافیل خیلی زود فراموش می شوند چون حرف عمیقی ندارند . 

البته این مشکل فقط مشکل این فیلم ساز جوان نیست ، بانوان کارگردان و سابقه داری چون درخشنده و بنی اعتماد نیز همین مشکل را داشته و دارند ، اصولا از فضای فکری و اجتماعی که در این زمینه ها عقیم هست و فعال و خلاق نیست نمی توان انتظار داشت که در حوزه هنر و سینما هم روند خارق العاده ای در این زمینه ایجاد کند ، تنها میتوان به تعداد کارگردان های زن و بیشتر شدنشان در سال های آتی دل خوش کرد . همین نیز خوب است و می تواند آغازی باشد اما هیچوقت تضمین کننده خلاقیت کیفی در آینده نخواهد بود .
بازی هدیه تهرانی و هدی زین العابدین خوب بود و بازی مریلا زارعی عالی . بازی بازغی بسیار ضعیف و ماکتی بود و اساسا تعریف قصه از این کاراکتر همراه با بازی بد بازغی به فیلم لطمه زده است .

یادداشت هایی آماتور از فیلم و سینما ...
ما را در سایت یادداشت هایی آماتور از فیلم و سینما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aamateurfilmreviewsa بازدید : 273 تاريخ : دوشنبه 2 اسفند 1395 ساعت: 11:13