دومین فیلمی که از جشنواره دیدم دفاع مقدسی است ، چراغ های نا تمام ، میخواستم عنوان بازتولید چرندیات را برای آن انتخاب کنم اما دیدم زیادی است این عنوان . چون فیلم هیچ است و هیچ از چرند هم هیچ تر است . مجید صالحی در نقشی جدی ظاهر شده ، نویسنده ای که ایده آلیست خداترس است و حلال و حرام میکند و حاضر نیست هر چیزی بنویسد و هر کاری را ترجمه کند . ترجیح میدهد کارگری کند اما تن به هر کار نوشتاری ندهد .
چراغ های نا تمام فیلمی سفارشی است که شخصیت اولش کار سفارشی قبول نمی کند . اما کوله ای بازمانده از ۱۵ شهید گمنام توجه او را جلب می کند و می تواند کار سفارشی جالبی باشد ، با همین برهان می شود خود فیلم را نیز توجیه کرد . کار سفارشی خوب نیست چون خلاقیت و آزادی مؤلف را از بین می برد و اساسا هنر را زیر سوال می برد . اما خوب کار سفارشی که برای فکر خودی باشد نه تنها توجیه پذیر بلکه واجب هم هست ، می بایست با هر ابزاری فکر و ایدولوژی خودی را تبلیغ کرد و کجا از سینما مهم تر و اثرگذارتر. در کشوری که تیراژ کتابش بسیار پایین است و مردمش اهل خواندن نیستند ، فیلم در هر صورت می تواند مخاطب بیشتری داشته باشد .
سینمای سالیان اخیر غالبا سینمایی ضد قهرمان بوده و هست و فقط فیلم های دفاع مقدسی قهرمان سازی میکنند ، مصطفی سلطانی برای این قهرمان سازی نویسنده مبهمی را انتخاب کرده که بیینده باورش نمی کند ، حتی به شهیدان گمنام هم پناه برده برای قهرمان سازی اما اصلا موفق نبوده .
برچسب : نویسنده : aamateurfilmreviewsa بازدید : 260